--------------------------------
12 ماه گذشت، سیصد و شصت وخورده ای روز...
تو هر ثانیه ش یه اتفاقی یه گوشه این دنیای بزرگ افتاد
یه سریا به دنیا اومدن، یه سریا از این دنیا رفتن
یه سریا دل بستن، یه سریا دل کندن...
بعضیا دلشون شکست، بعضیا دل شیکوندن
خیلیا با یکی جفت شدن، خیلیا جفتشون تنهاشون گذاشت
بعضیا با یه حس مشترک، دوستای جدید پیدا کردن
بعضیا با یه سوء تفاهم دوستاشونو از دست دادن.
با هم خندیدیم، به هم خندیدیم! خنده یه سریا به قیمت اشکای یه سری دیگه تموم شد!
رفتیم، اومدیم، قهر کردیم، آشتی کردیم، خندیدیم، بغض کردیم،گریه کردیم، غصه خوردیم، شادی کردیم
پیشاپیش عید همگی مبارک
نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم ، و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت
غصه هم میگذر
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند ، به تن لحظه ی خود ،جامه اندوه مپوشان هرگز
سهراب سپهری
نیوپست...
برچسب : نویسنده : سجاد newpost بازدید : 406